امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
15,000
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
24,050

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

کتاب راز نگین سرخ از حمید حسام، روایتگر زندگینامه داستانی سردار شهید محمود شهبازی است که فرمانده سپاه همدان و جانشین لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بوده است.

بیوگرافی شهید محمود شهبازی

شهید محمود شهبازی

سردار شهید مهندس محمود شهبازی در سال 1337 در شهر اصفهان متولد شد. وی در سال 1356 برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی صنایع به تهران رفت.
او در دوران مبارزات انقلاب نقش مهمی داشت و در جریان بازگشت امام خمینی (ره) به کشور، به عضویت کمیته حفاظت درآمد. او پس از آن به عضویت سپاه درآمد، درکنار تحصیل در دانشگاه، در دفتر هماهنگی ستاد کل سپاه نیز به فعالیت پرداخت.

در دی ماه 1360 به همراه چند تن از پاسداران سپاه همدان راهی جبهه های جنوب شد و از آغاز تشکیل تیپ 27 محمد رسول الله (ص) در سمت قائم مقام فرماندهی تیپ خدمت کرد. شهبازی در سمت قائم مقام فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله در عملیات فتح المبین شرکت کرد. وی سال 1361 در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید.

بخشی از متن کتاب شهید شهبازی

کف پاهایش از خون دَلَمه بسته بود. جای تاول ها می سوخت، انگار پا برهنه روی خرده شیشه می دوید. قلبش می خواست از سینه اش بزند بیرون، اما وقتی می دید که بقیه هم به شوق رسیدن به کارون می دوند، او هم می دوید. فقط نمی خواست باور کند که صبح شده.
خورشید داشت از روی کارون بلند می شد و از نخلستان ها قد می کشید. لابد با روشن شدن هوا باقری گزارش منطقه را می برد پیش آقا محسن و او هم می برد پیش امام.

شبحِ خاکریز بلند لب جاده که مثل یک دیوار جاده را پشت خود پنهان کرده بود، به خاطرش آمد. غوغای فکر و اندیشه، خستگی راه و زخم پا را از یادش برده بود. گام هایش را بلندتر برداشت.
بوی نخل سوخته و ماهی که به دماغش رسید گُل از گُلش وا شد. خودش را میان نخلستان حاشیۀ رود دید. از موی سر تا کف پایش غرق عرق شده بود؛ درست مثل بقیه. قایق را که دید ایستاد. زانوهایش شل شد و حس کرد که پاهایش به زمین میخ شده است.

سکاندار قایق را روشن کرد. با صدای موتور چند گراز از لابه لای نخل ها بیرون زدند و رَم کردند و هر کدام به سمتی دویدند. گرازها که دور شدند، شهبازی صورتش را به سمت بقیه چرخاند و گفت: «سوار شین.»
عیوضی زودتر از بقیه بلند شد. پشت کله اش را خاراند و پرسید: «حالا که رسیدیم اینجا بهتر نیست اون نمازی رو که در حال دویدن خوندیم دوباره بخونیم؟»

شهبازی لبخندش را صمیمانه تر کرد و گفت: «نمازتون قبول... حالا تو قایق دعا کنید که برادر باقری نرفته باشه خدمت امام بجنبید.» همه سوار قایق شدند. سکاندار گاز قایق را گرفت به سمتی که قرص سوزان خورشید چشم ها را می زد.
امواج سفید آب هم مثل خون، سرخ شده بود و چشم هایی را که از خستگی و بی خوابی گُر گرفته بود، آزار می داد. فقط چشم عیوضی بود که با بالا و پایین شدن قایق، باز و بسته می شد.

کم کم سرش چرخید روی شانۀ شالی. قایق که به ساحل دار خوین رسید چشم شهبازی به قیافۀ آشنای جیپ فرماندهی تیپ افتاد. نمی توانست باور کند، باقری و متوسلیان را می دید.
پشت سر هم چند پلک زد و با شتاب از قایق پرید روی نیزارهای لب ساحل. عیوضی همچنان خر و پف می کرد. شالی با پنجۀ دستش محکم کوبید روی زانوی او و او مثل چوب راست شد.

کتاب صوتی راز نگین سرخ

نسخه صوتی این کتاب با گویندگی کامبیز سرداری در فراکتاب عرضه شده است و می‌توانید آن را به صورت آنلاین و یا با دانلود در نرم افزار بشنوید.

دانلود کتاب راز نگین سرخ

در فروشگاه اینترنتی فراکتاب امکان دانلود کتاب pdf راز نگین سرخ و همچنین دانلود کتاب صوتی راز نگین سرخ فراهم شده است و شما می توانید این اثر را در قالب هرکدام از این 2 حالت تهیه نمایید.

دانلود کتاب راز نگین سرخ

صفحات کتاب :
352
کنگره :
PIR8023‭ /س23‏‫‬‮‭‬‮‭ر2 1397
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
4870153
شابک :
978-600-03-1708-9
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه راز نگین سرخ