کتاب یک پیاله چای با آزروهای کوچک

گزیده ی شعرهای ششمین جشنواره قند پارسی

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
رایگان
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب یک پیاله چای با آرزوهای کوچک

کتاب یک پیاله چای با آزروهای کوچک نوشته محمدصادق دهقان می‌باشد و انتشارات شرکت انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده است.

اهمیت زبان و ادبیات فارسی در میان ملت‌های فارسی‌زبان و دیگر ملت‌های جهان از چند جهت در طول تاریخ مورد توجه بسیار قرار گرفته است. نخست آن‌که به واسطه ظهور بزرگانی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی، شیخ‌مصلح‌الدین سعدی شیرازی، حضرت لسان‌الغیب حافظ، مولانای بزرگ و ... خاستگاه حکمت مشرق اسلامی است و پناه‌گاه یکی از بزرگترین گنجینه‌های حکمت و معرفت انسان خاکی در جست‌وجوی افلاک است؛ و دیگر آن‌که این زبان به عنوان میراث گران‌قدر نیکان و نیاکان پارسی‌گو نقش بسیار پراهمیتی را در اتحاد ملت‌های فارسی‌زبان در روزگار پرتنش امروز بازی می‌کند، از این رهیافت هرگونه کمک به گسترش این زبان شیرین نه تنها خدمتی به اعتلای تفکر بشری و اخلاق انسانی است، بلکه می‌تواند به نوعی سبب تعمیق برادری بین ملت‌های همزبان همسایه محسوب شود و این نکته‌ای است که مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای بارها و بارها آن را به مسئولان فرهنگی تذکر داده و بر ضرورت آن تاکید فرموده‌اند.

پس از اعلام فراخوان ششمین جشنواره ادبی «قند پارسی» و تمدید آن، یکصد شاعر از گستره زبان و ادب پارسی با ۳۰۰ قطعه شعر نو و آزاد و ۱۶۰ قطعه شعر سنتی در جشنواره شرکت کردند. در بخش داستان نیز ۳۱ داستان‌نویس، ۷۵ اثر به دبیرخانه روان کردند. از این میان، ۷۲ شاعر و ۲۲ داستان‌نویس به دور نهایی داوری راه یافتند که ستاد اجرایی جشنواره از آنان برای حضور در جشنواره دعوت کرد.

کتاب یک پیاله چای با آرزوهای کوچک مجموعه‌ای از داستان‌های برگزیده و ارشمند این جشنواره داستان‌نویسی از داستان‌نویسان جوان افغانستان است که توسط محمدصادق دهقان گردآوری شده است.  کتاب یک پیاله چای با آرزوهای کوچک داستان‌های سیدعلی موسوی، فاطمه موسوی‌جاوید، صدیقه کاظمی، وسیمه بادغیسی، ریحانه بیانی، غلام‌رسول جعفری (سیمیا)، سهراب سروش‌غیبی، بتول محمدی، سکینه محمدی، معصومه حسینی، فاطمه بخشی، زهره ابراهیمی و فائزه صالحی را گردآوری کرده است.

گزیده کتاب یک پیاله چای با آرزوهای کوچک

دستش که روی کلید چراغ سُر می‌خورد، مکثی می‌کند و سمت اجاق می‌رود. در تاریکی شیرهای اجاق را چک می‌کند. شیر آب را هم سفت می‌پیچد و از آشپزخانه بیرون می‌آید. به طرف در می‌رود. از بسته بودنش که مطمئن شد، به طرف اتاق می‌رود. به در اتاق که می‌رسد، می‌ایستد و دور تا دور خانه را نگاه می‌کند. درها، پنجره‌ها، شیرهای گاز، شیرهای آب، سیم تلفن را هم باید بکشد. داخل اتاق می‌شود و کنار بخاری می‌ایستد. قوری چای را از روی بخاری بر می‌دارد و کنار بالش می‌گذارد و می‌رود که بخوابد.

هنوز سر را روی بالش نگذاشته که تیزی نور چراغ را روی چشمش احساس می‌کند. دست‌ها را به زانو می‌گیرد و بر می‌خیزد و طرف چراغ می‌رود و خاموشش می‌کند. تاریکی و سکوت مطلق معلق در فضا، او را از اتاق‌ها، چراغ‌ها، درها و پنجره‌ها جدا می‌کند و به خود می‌کشاند. تاریکی، مردابی می‌شود که رهایی از آن در توان این وجود فرسوده نیست. اولین بار که در این مرداب فرو رفت، سال‌های جنگ بود. در خانه نشسته بود و به پسرکش شیر می‌داد که درِ خانه‌اش را زدند و شوهرش که رفته بود در را باز کند، چند نفر با قنداق تفنگ، به شکم و پشتش زده بودند و بعد که قامت مردش از درد خمیده شد، به بازوها و سرش. زن بچه به بغل تنها ایستاده و سیل کرده بود. وقتی شوهرش را کشان‌کشان و خون‌آلود می‌بردند، دست و پایش سست شد و با لبان خشک و رنگ‌پریده ماند و بعد گوش‌ها زنگ زده بودند و چشم‌ها تیره و تار شده بود. تاریکی ماده سیالی بود، قیرمانند، که در آن دست و پا می‌زد و توان رهایی از آن را نداشت.

بعدها خبر کشته شدن شوهرش در جبهه مجاهدین را که شنید، فقط توانست با دو دست بر فرق سر بکوبد و آن وقت بود که از چشم‌ها اشکی ریخته شد و صدای ناله‌ای از گلوی خشک شده بیرون آمد. چراغ را روشن می‌کند و سمت بستر راه می‌افتد که ناگاه احساس می‌کند، کسی در کنارش راه می‌رود. نفس را در سینه حبس می‌کند و به شبح نگاه می‌کند. نه، باور نمی‌کند. این خودش نیست.

شابک :
978-600-03-0319-8‬‭‬‬‬
سال نشر :
1390
صفحات کتاب :
166
کنگره :
PIR8982‏‫‭/ج5 1390
دیویی :
8‮فا‬3/6208
کتابشناسی ملی :
4049360

کتاب های مشابه یک پیاله چای با آزروهای کوچک