کتاب امسال قبول می شویم

خاطرات شفاهی عفت نجیب ضیاء

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
50,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب امسال قبول می‌شویم

تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی به صورت عمیق به «روایت زنان» این انقلاب و به خود انقلاب بدهکار است. زنان شهید انقلاب و دفاع مقدس، زنان مبارز پیش از انقلاب، همسران مبارزان انقلاب، همسران رزمندگان و شهدا و آزادگان و جانبازان، مربیان پرورشی، معلمان و مبلغان فرهنگی، جهادگران، دانشمندان، پژوهشگران و کارآفرینان هنوز به‌راستی روایت نشده‌اند؛ زنانی که محور خانواده بوده‌اند و حضور آنها در عرصه‌های گوناگون، مساوی با همراهی و حضور اعضای خانواده در انقلاب بوده است.

آن‌ها در سکوت، تمام بار تربیت نیروهای انقلاب را به دوش کشیده‌اند و باز هم در سکوت، روایت تلاش و مجاهدت زنانه و مادرانه خود را در حاشیه موفقیت مردان انقلابی شأن دیده‌اند. جایگاه زنان در میانه و گوشه گوشه رویدادهای سازنده و مقوم انقلاب اسلامی و همچنین در خلق مفاهیم و ساختارها و نهادها و نیز تثبیت ارزش‌ها و تداوم کنش‌های انقلابی انکارناپذیر است، اما در جریان تاریخ‌نگاریِ رویدادمحور و شهرت‌زده و کلیشه‌ای، به سفیدی بین سطور و گاهی هم به تک‌روزنه‌هایی سپرده شده است که مردان انقلاب در روایت‌های خود، به دنیای زنان انقلاب و پشتیبانی انقلاب باز کرده‌اند.

حضور کم‌تعداد زنان در جمع شخصیت‌های سیاسی که بیشتر آثار تولیدشده در حوزه تاریخ نگاری انقلاب اسلامی را به خود اختصاص داده‌اند نیز مزید بر علت شده است تا حافظه تاریخی ایرانیان از روایت حماسه‌های مداوم و پرتکرار و البته بی صدای زنان جامعه، در مقایسه با سهم مردان، به طور تقریبی خالی بماند و در نهایت در کلیشه‌ها خلاصه شود؛ در حالی که اگر آنچه از «الگوی سوم زن» در انقلاب محقق شده است، به‌خوبی روایت شود، نه تنها روایت تاریخی ما از رویدادها کامل می‌شود، بلکه می‌توانیم برای برخی مسائل زنِ امروز، مثل تعارض نقش‌ها، با مراجعه به تجربه زیسته «زن تراز انقلاب» پاسخ‌هایی پیدا کنیم.

ترسیم این جایگاه به خودی خود اهمیت ویژه‌ای دارد، اما همزمان، به مقایسه تعریف زن تراز در دوره پیش و پس از انقلاب هم کمک می‌کند و یاریگر دختران و زنان جوان در مقایسه زن تراز اسلام و انقلاب اسلامی با زن تراز تمدن غرب است.

کتاب امسال قبول می‌شویم؛ خاطرات شفاهی مرحومه عفت نجیب‌ضیاء (پرستار، مادر شهید، فعال مبارزات انقلاب در مشهد و پشتیبانی مردمی جنگ، محرومیت‌زدایی و...) را به قلم آزاده فرزام‌نیا روایت می‌کند.

گزیده کتاب امسال قبول می‌شویم

«هروقت از راهپیمایی برمی‌گشتم، الهه نگاه خاصی به من می‌انداخت. بعد می‌زد به خنده و می‌گفت: «مامان، باز که برگشتی! چرا شهید نشدی؟!» خودم هم خنده‌ام می‌گرفت. می‌گفتم: «آدم خودش رو که نمی‌تونه شهید کنه. ما میریم… حالا هرچی خدا بخواد.»

برایش تعریف می‌کردم که توی راهپیمایی‌ها به خانم‌هایی که بچه کوچک دارند، کمک می‌کنم و بچه‌هایشان را بغل می‌کنم. با ذوق به حرف‌هایم گوش می‌داد. از وقتی فهمیده بود بعضی خانم‌ها با بچه‌های کوچکشان می‌آیند، هر بار که می‌خواستم بروم راهپیمایی، کیف و جیب‌های لباسم را پر از آجیل و شکلات و خرما می‌کرد و می‌گفت: «مامان، تو که من رو نمی‌بری راهپیمایی. اینها رو بگیر که اگه توی راهپیمایی بچه‌ها گرسنه‌شون شد، بدی بهشون بخورن.»

سال نشر :
1401
صفحات کتاب :
303
کنگره :
‏‫‬‭‭RT۳۷‭‬
دیویی :
‏‫‬‭‭۶۱۰/۷۳۰۹۲
کتابشناسی ملی :
9086426
شابک :
978-622-7629-91-0

کتاب های مشابه امسال قبول می شویم