نظر شما چیست؟

معرفی کتاب دفتر خاطرات

کتاب دفتر خاطرات اثر نیکلاس اسپارکس توسط مریم رضایی ترجمه شده است و انتشارات آپامهر آن را به چاپ رسانده است. دفترچه خاطرات، رمانِ عاشقانه معاصر است که در دوران قبل و بعد از جنگ رخ می‌دهد. نوآ و آلی تابستان خوبی را با هم سپری می‌کنند اما خانودهٔ آلی و واقعیت‌های اقتصادی – اجتماعی آن دوران، مانع از به هم رسیدن این دو جوان می‌شود. اگرچه نوا تلاش می‌کند پس از جدایی با آلی ارتباط داشته باشد، نامه‌هایش بی‌پاسخ می‌ماند.

عاقبت نوآ در آخرین نامه‌اش به عشق جاودان و نامیرایش اعتراف می‌کند. نوآ به شمال سفر می‌کند تا شغلی مناسب پیدا کند و یاد و خاطره آلی را از یاد ببرد و عاقبت به جنگ می‌رود. پس از خدمت به کشورش، به خانه باز می‌گردد تا خانه‌ایی قدیمی را بازسازی کند. مقاله‌ای در روزنامه در مورد تلاش‌های او برای این کار، توجه آلی را جلب می‌کند و بعد از ۱۴ سال نزد او می‌رود. دو روزی را با هم می‌گذرانند و آلی تصمیم می‌گیرد بین دو مردی که دوست دارد انتخاب کند. این داستان توسط شخصیتی متعلق به عصر حاضر روایت می‌شود که برای زنی که مبتلا به آلزایمر است کتاب می‌خواند.

درباره نویسنده کتاب دفتر خاطرات

نیکلاس چارلز اسپارکس (انگلیسی: Nicholas Sparks؛ زاده ۳۱ دسامبر ۱۹۶۵) نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است. پدر او پاتریک مایکل اسپارکس، متخصص امور تجاری و مادرش جیل اما ماری اسپارکس متخصص دکوراسیون داخلی هستند. او فرزند دوم از سه فرزند خانواده است. او یک برادر بزرگتر از خود به نام مایکل ارل اسپارکس (1964) و یک خواهر کوچکتر به نام دنیل اسپارکس( 1966-2000) است که در سن 33 سالگی به دلیل سرطان مغز از دنیا رفت. اسپارکس اینگونه می نویسد که خواهرش انگیزش ایجاد شخصیت اصلی رمان گامی برای به یاد آوردن بوده است. او و همسرش کاتولیک هستند و فرزندانشان را نیز کاتولیک بار آورده اند.
اسپارکس به خاطر نوشتن رمان دفترچه خاطرات به شهرت جهانی دست یافت.
از دیگر کتاب های این نویسنده می توان به:
1. مرا نگاه کن،
2. اولین نگاه،
3. جان عزیزم،
4. انتخاب،
5. باورم کن،
6. قدم های خاطره انگیز
نام برد.

گزیده کتاب دفتر خاطرات

ابرهای ساحلی به تدریج شروع به حرکت در آسمان شب کردند و روی ماه را پوشاندند همان طور که تعداد ابرها در آسمان بیشتر می‌شد، او سرش را به پشتی صندلی تکیه داد و با تکان دادن صندلی خستگی در کرد. پاهایش بی اراده حرکت می‌کرد و با حرکت یکنواخت تکان می‌خوردند و او احساس کرد افکارش او را به شبی گرم در چهارده سال پیش بردند.

بعد از فارغ التحصیلی در سال ۱۹۳۲ و شب افتتاحیه فستیوال نیوز ریور بود. همه مردم شهر از خانه هایشان بیرون آمده بودند، می‌خوردند، می‌نوشیدند و خوش می‌گذراندند. شبی مطلوب بود. بنا به دلایلی آن شب را خیلی خوب به یاد داشت. تنها آمده بود و به محض اینکه وارد جمععیت شد به دنبال دوستانش گشت سارا و فین را دید، با این دو نفر بزرگ شده بود. آن ها گرم صحبت با دختری بودند که او قبلا هرگز ندیده بود. دختری زیبا بود. به یاد آورد وقتی به دوستانش پیوست، دختر با چشمان پر از سوالش به او نگاه کرد و دستش را جلو برد و بعد از سلام کردن گفت:« فین درباره تو خیلی برایم گفته است.»

صفحات کتاب :
208
کنگره :
PS3552‭‬ ‭/س15‏‫‭د7 1397
دیویی :
813/54
کتابشناسی ملی :
5429910
شابک :
978-622-99655-1-1
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه دفتر خاطرات