امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
80,000
نظر شما چیست؟
مؤلف در این کتاب، تمامی خاطرات دوران تحصیل، تدریس، نویسندگی و کوهنوردی خود را به رشته‌ی تحریر درآورده‌است که در زیر با تکه‌ای از این خاطرات آشنا می‌شوید. «یادم نمی‌رود برای تعیین نمره‌ی عینکم، رفته‌بودم پیش یک چشم‌پزشک با دو هفته انتظار نوبت، دفترچه بیمه‌ام را که دید، نیم‌نگاهی به من کرد و گفت: سی‌وشش سال پیش یک روز دفتر تمرین دستورم را پاره کردی و گفتی: مگر کوری اینهم شد انجام تکالیف؟ همان‌جا بود که احساس کردم باید به نجات کورها رفت. چون ممکن است به تور این‌چنین معلمی بخورند.»
...تقدیم:
• به آموزگارانم، و
• به شاگردانم
که می دانم، به این سادگیها،
از یادشان نخواهم رفت.
و از روی ناچاری
• به دوستان کوهنوردم. و
• به تو خواننده ی صبوری که،
«ناچاری» یکهفته ای تحمّلم کنی!
بقول اسماعیل فصیح در کلیه ی رمانها و کتابهایش:
هر گونه تشابه با رویدادها و صحنه ها و آدمهای واقعی در این کتاب،کاملاً تصادفی است.
و بقول نیشابوریهای خودمان: از ما هم به هَمچُنو!!
سال نشر :
1388
صفحات کتاب :
294
کنگره :
PIR7980‭ /ھ736‭‫‬‭ی7 1388
دیویی :
‫‭8‮فا‬8/362
کتابشناسی ملی :
1778847
شابک :
978-964-477-639-7

کتاب های مشابه چگونه هایم