امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
1,500

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
روزی گنجشکی با یک موتورسیکلت تصادف کرد. وقتی به هوش آمد، دید در قفس است.
با صدای بلند گفت: وای بدبخت شدم! موتوری کشته شد!
***
معلم: پسرم سلطان حسین چگونه برتخت نشست؟
شاگرد: چهار زانو.
***
نوه: بابابزرگ! بابا بزرگ! بیار شو!
پدربزرگ: چیه؟ چی شده؟
نوه: بابا بزرگ یادت رفته قرص خوابت رو بخوری!!!
صفحات کتاب :
130
کنگره :
‫‭PIR4327‫‬‭‫‭/ع24ل6 1393
دیویی :
‫8‮فا‬7/62
کتابشناسی ملی :
3576057
شابک :
‭978-964-429-713-7‬
سال نشر :
1391

کتاب های مشابه لطیفه ها و لبخندهای دانش آموزشی