امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
رایگان
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب دنیارو پشت سر بذار

کتاب دنیارو پشت سر بذار، نوشته رومان علام است که توسط مریم مهدوی ترجمه و در انتشارات آلاچیق کتاب به چاپ رسیده است.

در این رُمان، زوجی از شهر بروکلین نیویورک به همراه دو فرزند نوجوان خود برای سپری کردن تعطیلات یک‌هفته‌ای خانه‌ای را در منطقۀ «لانگ آیلند» اجاره می‌کنند. خانه باشکوه‌تر ازآنچه انتظار می‌رفت، اما کاملاً منزوی، درست در وسط حومۀ شهر، به‌دور از هیاهو و ازدحام، شبه‌جزیره‌ای جداگانه است؛ جایی که انسان واقعاً «دنیا را پشت سر می‌گذارد». روز اول با سرگرمی و لذت سپری می‌شود، صحبت با بچه‌ها، تجربۀ آشپزی در خانۀ نو، استخر شنا، سفر دریایی و ساحل در آن نزدیکی؛ روز بعد، شب نابه‌هنگام در زده می‌شود و این زن و شوهر را به‌شدت دچار ترس و واهمه می‌کند. چه کسی این اواخر شب به این ناکجا آمده است؟ کدام راهزن؟ دیوانه؟ یا قاتل؟

رُمان دنیا را پشت سر بگذار حاوی موضوعات مختلفی است، اما موضوعی که بارها و بارها مطرح می‌شود این است که نظام جهان نه‌تنها پیچیده و غیرقابل فهم است، اما در کنار آن، بی‌نهایت ظریف و نازک نیز هست؛ چراکه با یک حادثۀ عادی غیبی، حتی با یک اتفاق غیرمترقبه می‌تواند دومینویی بسازد و با یک‌چشم به هم زدن تمام جهان را نابود کند... ژانر رُمان «داستان آخرالزمانی» است و فضای آن به‌شدت مملو از تأثیر ویرانی و نابودی جهان است، اما هیچ حادثه یا اتفاقی بزرگی در رُمان نمی‌افتد. بااین‌حال، رومن علام با نثر شیوا و تصویرپردازی قوی خویش حرکت برگ‌های درختان، ایستادن یک آهو در بیرون و نگاهش به‌سوی خانه، سرخوردن زنی در حالت گریه که راه‌ گم‌ کرده است و به زبان اسپانیایی تکلم می‌کند، در برابر شخصیت اصلی رُمان و… را ترسیم می‌کند. این درگیری‌ها سپس به چنان وقایع هولناک و مهیبی تبدیل می‌شوند که با تصویرپردازی هیچ حادثه‌ای بزرگی نمی‌توان آن را تصور کرد.

گزیده کتاب دنیارو پشت سر بذار

آماندا اصرار کرده بود به این سفر بیایند. قرار بود ترفیع بگیرد و به حقوقش اضافه شود. رز به زودی وارد دورۀ دبیرستان می‌شد و دیگر به هیچ‌چیز و هیچ‌کس اهمیت نمی‌داد. بچه‌ها هنوز بچه بودند، حتی آرچی با آن قد صدوهشتادوچندمتری اش. و این برهه از زندگی مثل برق وباد می‌گذشت. آماندا دست کم می‌توانست صدای نازک و دخترانۀ آرچی و نشستن رز روی پاهایش را به خاطر بیاورد. به قول قدیمی‌ترها، وقتی در بستر مرگ افتاده‌ای، کدام‌یک را به خاطر می‌آوری؟ شبی را که مشتری‌هایت را بردی به استیک‌فروشی خیابان سی و هشتم و دربارۀ خانواده‌هایتان گپ زدید، یا روزی را که با بچه‌هایت در استخر بپربپر کردی درحالی که آب استخر از مژه‌های سیاهشان سرازیر بود؟

دیویی :
‏‫‬‮‭۸۱۳/۶‬‬
کتابشناسی ملی :
9181075
شابک :
‏‫‫‭978-622-5327-14-6‬
سال نشر :
1402
صفحات کتاب :
288
کنگره :
‏‫‬‮‭PS۳۶۱۶

کتاب های مشابه دنیا رو پشت سر بذار